۱۳۸۷/۱/۶

بیستون نیایشگاه مهرپرستان



بیستون قبله گاه مهر پرستان

« بیستون ده‌خیلم فرهادت ها کو ؟
شیرین شازایه‌ی ناشادت ها کو ؟
چه‌ت کرد وه فرهاد جگرين خاقان ؟
ئه‌را بی ده‌نگی ؟ ده‌نگت بایده بان !
چو سه‌ر فه‌رهادت نيا وه بان سه‌نگ ؟
عه‌رسه‌ت وه شيرين چو ئاوه‌رد وه ته‌نگ ؟ »
در 30 کيلومتری شهر هنرپرور و قديمی کرمانشاه کوهی به نام بيستون ايستاده که حوادث زيادی را پشت سر گذاشته و همچنان پا بر جا، حکايات و روايات مختلفی را با خود دارد که بيننده‌اش را سخت به تأمل وا می‌دارد.داستان شورانگيز عشق فرهاد به شيرين است؟ کارنامه‌ی فتوحات پادشاه امپراطوری هخامنشی است؟ يا سخن از قبله‌گاه مهرپرستان است؟
بيستون از سنگ خاراست و در کتاب‌ها و متون تاريخی از آن به نام‌های بغستان به معنای جايگاه خدايان، بهستان، بهيستان، بهيستون، بهستون و بيستون ياد شده است.
غرب ايران که امروزه همچنان پايگاه دين مهر به شمار می‌آيد تا ظهور اسلام رسماً مرکز تجمع مهرپرستان بوده و حکومت ساسانی هم نتوانست پايگاه مردمی اين دين را در منطقه از ميان بردارد و دين زرتشتی را جايگزين دين مهر نمايد و زرتشتى‌گری همچنان در شرق ايران گسترش يافت. و آن چه روشن است اين که دين مهری محبوبيت بسيار در ميان عامه داشته و زرتشت موفق به از بين بردن کامل آن نشد و در آغاز تبليغ دينش با مخالفت شديد مهرپرستان مواجه شد .با اين وصف، مهر با شکوهی بسيار در اوستا جلوه‌گر می‌شود از جمله در یشت دهم اوستا، که از او به عنوان مهر نيکوکار، نيرومند، عاليقدر، باهوش، فاتح صاحب ده هزار چشم، هزار گوش و ده هزار جاسوس است.
امپراطوران روم با پيروزی قطعی دين مسيح در قرن 4 م و پادشاهان ساسانی با نفوذ موبدان زرتشتی تلاش زيادی برای نابودی دين مهر کردند و آن چه را که نتوانستند و يا نخواستند از ميان بردارند با نام ديگری وانمود کردند. آن‌چنان که تأثير و نشانه‌های آيين مهر را می‌توان در بيشتر اديان، آيين‌ها، مراسمات و فرهنگ‌ها در شرق و غرب ديد.
پيروان آيين يارسان عملاً عقايد مذهبی و جهان بينی دينی و حتی روش زندگی و آداب و رسوم مهرپرستان را در جم‌خانه و رسم قربانی و دفن استخوان قربانی و اعتقاد به هفت و پير را دارند(1)
می‌توان از سروده خسرو ابن ابراهيم ملقب به ناری (736 ـ 678 ه) از ياران سلطان سهاک (بنيانگذار آيين ياری) مدد جست. وی در نامه سرانجام (کتاب مقدس یارسان) می‌فرمايد:
« ناميما مهره، ناميما مهره
نه قله الست، ناميما مهره
دوانزهم حلقم، نودجله ودهره
هر کس غفلت کرد آنه پيش زهره »
(ترجمه: نامم مهر است، در ازل هم نامم مهر بوده است. دوازدهمين حلقه از حلقات در روزگار هستم و هر کس از حقيقت غافل باشد دنيا به کامش زهر است.)(2)
و همچنين در اسلام، عرفان ايرانی و اشعار فارسی هم‌چون اشعار حافظ که بارها و بارها از لفظ پيرمغان، ديرمغان، خرابات‌مغان، مغ‌کده، مغ‌بچه، مغانه و ... ياد می‌شود تأثيرگذار بوده است.
در ايران در جشن شب يلدا که جشن زایش مهر است هندوانه و انار تهيه می‌شود که نمادی از اشتراک رنگ ارغوانی اين ميوه‌ها با رنگ ارغوانی سپيده‌دم هنگام طلوع آفتاب است که يادمان روزگار مهر است و يا مهرابه‌ها و طاق‌های پرستشگاه‌ها در بيشتر اديان و مذاهب به همان شکل محدب است که نشانه گنبد آسمان است که در آيين مهر به شکل غار بوده است. سوگند خوردن به آفتاب و زردی طلوع و غروب خورشيد، سنت و فرهنگ زورخانه‌ای، معماری و بنای ساختمان‌های رو به مشرق، افروختن شمع و تقدس آب و روشنايی همگی يادگارهايی از دوران ميترائيسم است.
تأثير آن در غرب به اين شکل است که بالاپوش پاپ همچون پسران مهر يا سربازان مهر به رنگ ارغوانی است.(3)
در کشورهای اروپايی هم‌چون رومانی هنوز هم مردم خانه‌های خود را به سمت مشرق می‌سازند تا هر بامداد و شامگاه بتوانند نور خورشيد را به خانه‌های خود دعوت کنند و يا جنگ با گاو که يک رسم مذهبی مهری بوده و دسته‌های گاو‌باز آن را در ميدان‌های عمومی مخصوص اين کار با شنل و لباس و کلاه مهری با آداب خاص انجام می‌دادند. و اکنون در جنوب فرانسه و اسپانيا به وسيله گاوبازان حرفه‌ای (ماتادورها) در جاهايی شبيه همان ميدان‌ها و همان شنل و لباس و کلاه با مختصری تغيير انجام می‌شود. با اين تفاوت که گاوباز مهری گاو را به خاطر غلبه بر نفس اماره و پليدی بر طبق رسوم مذهبی می‌کشته در صورتی که گاوباز امروز به هدف قهرمانی ندانسته اين سنت و آداب مذهبی مهری را انجام می‌دهد.(4)
اين در حالی است که بيشتر تاريخ‌نويسان و پژوهندگان شرقی و غربی هميشه تا آن‌جا که می‌توانستند در پوشاندن حقيقت دين مهر و نابود کردن يادگارهای آن فروگذار نکردند.(5)
در روايت‌های مهری آمده که مهر در غاری زائيده شده و از اين رو غار و کتيبه و دخمه در آيين مهر يا میترائيسم نقش پرستشگاه را ايفا می‌کند و مکان‌هايی بوده‌اند که اولين پرتوهای خورشيد صبح بر آن می‌تابيده است. پرستندگان آيين و کيش مهر يا کيش بغانی که ريشه آن نيايش آفتاب و روشنايی است مراسم ويژه مذهبی خود را در تاريکی غارها برگزار می‌کردند.
اين امر از معابد کوچک مهر که تا قبل از پيدايش مسيحيت در اروپا، عبادتگاه مهرپرستان بوده و اکنون نيز شناسايی شده‌اند معلوم می‌شود.
آن‌جا که خاک زمين برای بنای معابد غاری و زيرزمينی مساعد نبوده معابد مهر را بر روی زمين بنا می‌کردند. درون معبد راهروی بوده که در دو سوی آن سکوهايی برای نشستن مهرپرستان بنا شده بود و در انتهای راهرو مهراب مهر بوده که نقش مهر را در حال کشتن گاو نر نشان می‌دهد و در دو سوی آن نقش دو مشعل‌دار ديده می‌شود.
در زير کتيبه و نقش برجسته داريوش اول در بيستون بقايای يک بنای سنگی ديده می‌شود. اين بنا صفه‌ای به بلندی يک و نيم متر است و به صورت خشکه چين با سنگ‌های نتراشيده ساخته شده است بر روی اين صفه راهرويی به عرض يک و نيم متر و درازای هفت متر وجود دارد که بنا را به دو بخش تقسيم می‌کند و در انتهای اين راهرو اتاقی به ابعاد 5/3 ـ 5/6 متر قرار دارد. در کاوش‌های باستان شناختی اين بنا که قدمتش به نيمه‌ی اول هزاره اول پيش از ميلاد تعلق دارد، قطعه سفال‌هايی به دست آمده که با سفالينه‌های مادی شناسايی شده از گودين تپه کنگاور و نوشيجان ملاير قابل مقايسه است. کاوشگران اين بنا را نيايشگاهی از دوران ماد می‌دانند.
از ديگر مهرابه‌ها يا نيايشگاه مهريان می‌توان آتشگاه طلاق‌گرا در ذهاب (کرمانشاه) و دکان داوود را نام برد که همچنان پيروان آيين ياری (يارستان) در روزها و اعياد مذهبی در مقابل دخمه يا دکان داوود به تنبور نوازی و کلام خوانی يا برگزاری جم و نيايش می‌پردازند.
کتيبه بيستون که بر کوه بيستون نقش بسته به فرمان داريوش اول در کوه بيستون حک شده است. اين سنگ نبشته که در قرن نوزدهم ميلادی توسط مستشرقينی هم‌چون راولينسن ترجمه شده با نام خدای بزرگ اهورامزدا شروع و سپس با اين کلمات آغاز می‌شود، منم داريوش ـ شاه بزرگ ـ شاه شاهان ـ شاه پارس ـ شاه بسياری از کشورها ـ پسر ویشتاسب، پسر ارشام هخامنشی، و بعد از معرفی خود، نام اجزا مختلف امپراطوری هخامنشی يعنی سرزمين‌های تحت فرمان را آورده و سپس شرح می‌دهد که چگونه ياغيان و شورشيان را سرکوب کرده.
نقش‌های اين اثر تاريخی به سطحی به طول 6 متر و عرض يا ارتفاع 3 متر و 20 سانتی‌متر حجاری شده و شامل تصوير داريوش، کماندار، نيزه‌دار شاهی و 10 تن شورشگر که يک تن در زير پای داريوش (گئومات مغ) و 9 تن دست بسته در مقابل او قرار دارند. در زير نقش‌ها خطوط فارسی باستان در 414 سطر در 5 ستون و به طول 23/9 (نه متر و بيست و سه سانتی‌متر) و عرض يا ارتفاع 63/3 (سه متر و شصت و سه سانتی‌متر) قرار دارد که در متن کتيبه داريوش به شرح جنگ‌ها و سرکوب ياغيان می‌پردازد. 9 تن شورشگر کشورهای تابعه دستشان از پشت بسته و به گردن‌هايشان طنابی کشيده‌اند. در بالای سر هر يک از اسيران و در زير تنه گئومات مغ و بر روی دامن جامه اسير سوم نام پادشاه شورشگر که نقش او نيز آمده و جايی که در آن‌جا شورش آغاز شده در لوحه کوچکي ذکر شده است در تمام اين لوحه‌ها يک نکته يادآوری شده، که مدعی «به دروغ» خويشتن را شاه خوانده است.
به نظر هرودت، مغان يکی از شش قبيله مادی هستند پس مسئله قبضه کردن قدرت به دست مغان صرفاً انگيزه سياسي پيدا می‌کند و مبتنی بر همين نظريه است که استاد «بنونيست» انتقام وحشت‌انگيز داريوش جانشين کمبوجيه را از موبدان و کشته شدن آنان را توجيه می‌کند. داريوش در سنگ نبشته بيستون توجه زيادی به توصيف اين حادثه نشان داده است. درباره‌ی شورش گئومات مغ مباحث ضد و نقيضی ابراز شده است بعضی‌ها مغان را از مخالفان دين زرتشت می‌دانند و این که قيام گئومات مغ بر عليه هخامنشيان به اين سبب بوده است.
در زير کتيبه بزرگ بيستون 11 کتيبه کوچک وجود دارد که به سه خط و زبان پارسی باستان، عيلامي و بابلي تنظيم شده است.
داريوش هخامنشی به واسطه اهميت اقتصادی و سوق‌الجیشی کرمانشاه علاوه بر اين که آثار تاريخی بيستون را به يادگار گذاشته جاده‌ای ساخته که از بابل به نينوا و سارد اتصال داشته و کرمانشاه را به همدان متصل می‌کرده و تسهيلات زيادی از نقطه‌نظر رفت و آمد بازرگانان و لشکرکشی ايجاد کرده است اما سپس با تصرف کشورهای هم‌جوار در غرب کشور پايتخت به پاسارگاد انتقال می‌يابد و مجدداً راه‌های جديدی از منطقه کوهستانی زاگرس به منظور ارتباط با پايتخت احداث می‌شود.
ايزيدور خاراکسی جغرافی‌نويس باستان، درباره راه کاروان رويی که از شرق بابل تا مرزهای خاوری امپراطوری روم کشيده شده شرحی نوشته و در آن بيستون را با باپتانا در ناحيه کامبادنا ناميده است. با وجود اختلاف نام بيستون با پتانا که ايزيدور از آن ياد کرده، در يکی بودن آن‌ها کمترین تردید را می‌توان داشت، چون در اين کتيبه داريوش از ناحيه کامبادنا در سرزمين ماد نام برده است.(6)
به طور کلی حجاری بيستون از نظر تدوين و ترکيب اجزاء، نقش آنوبانی پادشاه لولوبی در سرپل‌ذهاب و نقش نارام‌سين پادشاه اکد را در در بنددگاور کردستان عراق در ميزان گسترده‌تر تکرار می‌کند.
در جهت جنوبی حجاری داريوش بر سينه کوه بيستون ديواره حجاری شده بزرگی وجود دارد که در بين مردم کرمانشاه به فراتاش يا فرای‌تاش(فرهاد تراش) معروف است.
(فرا) در لفظ کُردی مخفف (فراد farad) به معنی فرهاد می‌باشد و (تاش) در فرهنگ کُرد به دليل دارا بودن معنای برش‌خوردگی در سنگ يا ستيغ صخره در ترکيب با (فرا) به معنی (فرهادتراش) می‌باشد.
پهنای فراتاش 180 متر و بلندی آن 23 متر است که اثری از نوشته‌ای بر روی اين سنگ ديده نمی‌شود. اهالی منطقه حجاری فراتاش را کار فرهاد کوه‌کن می‌دانند و معتقدند که فرهاد به خاطر عشق به شيرين ـ زن عيسوی خسرو پرويز ـ بدين کار سنگين تن داد.
داستان فرهاد و داستان پيکر تراشی است کُرد، که دل به عشق شيرين همسر خسرو دوم، پادشاه ايران در سده‌ی هفتم پيش از ميلاد می‌بازد. شيرين وی را بر آن می‌دارد که کوه زادبومی خود را تخريب کند اما سرانجام چنان که شيوه‌ی مردم دشت‌نشين است به او خيانت می‌کند؛ فرهاد در پنجه نااميدی خود را از کوهی که به ويرانی‌اش دست گشوده فرو می‌افکند.(7)
تصور همگان از جمله شعرای ادبيات فارسی بر اين بوده که فرهاد شاهزاده‌ی چينی است. اما مورخين از جمله شرف‌خان بدليسی در کتاب شرفنامه چاپ مصر ص 31 فرهاد را کُرد و از ايل کلهر می‌داند.(8)
داستان عشق فرهاد الهام بخش بسياری از هنرمندان و شاعران ايرانی هم‌چون نظامی گشته و می‌توان از آثار نفيس بزمی ‌سرايان کُرد؛ خانای قبادی با منظومه زيبای خسرو و شيرين، ميرزا الماس‌خان کندوله‌ای با کتاب شيرين و فرهاد و ميرزا شفيع پاوه‌یی صاحب منظومه‌ی شيرين و فرهاد و ... نام برد.
از ميرزا شفيع پاوه‌یی:
« روزگاران داد روزگاران داد
ويم په‌ی ويه رده‌ی روزگاران داد
په‌ی که‌چی ده‌وله‌ت که‌فته کاران داد
په‌ی بی شه‌رتی شه‌رت شه‌هرياران داد
په‌ی شوخی شيوه‌ی خال شيرين داد
په‌ی ره‌بخه رويی فرهاد چين داد
هه‌ر که‌س نه‌شنه‌فتدن گوش بدووه ده‌نگ
فرهاد چيشش که‌ردنه به‌رد چه‌نی سه‌نگ ...»
مينا آديوند (آينه‌وند) از شاعران برجسته لرستان می‌گويد:
« فه‌رهاد چه‌ن سال تاش بيستون کاوا
فه‌رق ويش ئه‌ونیش قوله‌نگ شکاوا
کاری بی زامش نه‌وی موداوا
هه‌ر چه‌ن ليوياوه شيرين نياوا
فه‌رهاد آسای عه‌زم بيستون کومه‌ن
يا مه‌ن هوم پی موت بی واده‌ی تو مه‌ن »
فرهاد در ادبيات و فرهنگ اين ديار سمبل عاشقی زحمتکش و بی‌بهره از عشق می‌باشد که هميشه از او با عنوان‌های سنگ‌تراش، کوه کن و ... ياد می‌کنند.
ترانه‌های محلی و فولکولور هم از حکايت فرهاد و بيستون متأثر بوده:
« 1 ـ خيالات سه‌نيه دل ته‌رف تونم
چو فه‌رهاد شه‌هيد پای بيستونم
2 ـ يه خو فه‌رهاده‌ن شازاده‌ چينه‌ن
قسمت ئاوه‌رده کوه بيستونن
3 ـ هه‌ر شه‌و له دوریت فه‌ره هولمه
چه‌نه بیستون خه‌م وه کولمه
4 ـ ئوشن له تیشه فه‌رهادت کوه بیستون چاک چاکه
یه ک کار فه‌رهاد نیه، یه کار عشق پاکه »
پی‌نوشت‌ها:
1 ـ جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاه ـ محمدعلی سلطانی ـ ص 21
2 ـ اسطوره اهل حق ـ ایرج بهرامی ـ ص 57
3 ـ مقاله خرابات مغان ـ دکتر حسین وحیدی ـ ماه‌نامه حافظ ـ شماره 24
4 ـ اسطوره اهل حق ـ ایرج بهرامی ـ ص 75
5 ـ جستار در مهر و ناهید ـ جلد 1 ـ دکتر محمد مقدم ـ ص 7
6 ـ گذری بر تاریخ کرمانشاه ـ جلد 1 ـ هرمز بیگلری ـ ص 47
7 ـ با این رسوائی چه بخشایشی ـ ترجمه ابراهیم یونسی ـ ص 37
8 ـ شیرین و فرهاد ـ میرزا شفیع پاوه‌یی ـ ص 2

منابع:
اسطوره اهل حق ـ ايرج بهرامی
آيين ميترا ـ مارتين و رمازرن ـ ترجمه بزرگ نادرزاد
بيستون (چاپ ميراث فرهنگی)
گذری بر تاريخ کرمانشاه ـ هرمز بيگلری
ماه‌نامه حافظ
با اين رسوايی چه بخشايشی ـ جاناتان رندل ـ ترجمه ابراهيم يونسی
شيرين و فرهاد ـ ميرزا شفيع پاوه‌يی
جغرافيای تاريخی و تاريخ مفصل کرمانشاه ـ محمدعلی سلطانی
از بيستون تا دالاهو ـ امين گجری (شاهو)

مهرابه خوروین


میراث مهر پرستان خوروین به تاراج می رود
سایت 9 هزار ساله خوروین که 60 تپه مجزا را در بر گرفته سال های طولانی است که بر اثر حفاری و کاوش های غیر مجاز به شدت آسیب دیده و به گفاه کارشناسان میراث فرهنگی شکل اصلی این تپه ها تغییر یافته است.
پرونده استرداد 9 صندوق از آثار متعلق به منطقه خوروين در ساوجبلاغ كه سال‌هاي گذشته به بلژيك قاچاق شده در حالي از سوي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در دست پيگيري است كه اكنون به دليل ثبت نشدن سايت تاريخي خوروين در فهرست آثار ملي قاچاقچيان اشياي عتيقه هنوز بر پيكر آن ضربه وارد مي‌كنند.سايت 9 هزار ساله خوروين كه 60 تپه مجزا را در برگرفته سال‌هاي طولاني است كه بر اثر حفاري و كاوش‌هاي غيرمجاز به شدت آسيب ديده و به گفته بسياري از كارشناسان ميراث فرهنگي شكل اصلي اين تپه‌ها تغيير يافته است. اين تپه‌هاي باستاني چنان چه باستان‌شناسان مي‌گويند، قابليت و پتانسيل‌هاي نهفته بسياري به منظور كاوش و حفاري‌هاي علمي دارند و مي‌توانند بسياري از ابهامات ايجاد شده در تاريخ ايران را باز شناسانند و اسرار بسياري از نحوه زندگي، عملكرد و تمدن مردم ايران باستاني را بازگو كنند.اين همه در حالي است كه اين سايت تاريخي اكنون بدون حفاظت و رسيدگي رها شده است.مادر آثار و اشياي تاريخي كه اكنون براي بازپس گرفتن آنها از بلژيك تلاش مي‌شود از يادها رفته و تنها دل خوشي دوستداران ميراث فرهنگي بازگشت 9 صندوق حاوي آثار كشف شده از اين تپه‌هاي عظيم باستاني است.اكنون به گفته بسياري از كارشناسان ميراث فرهنگي حفاري‌هاي غيرمجاز در اطراف اين 60 تپه تاريخي همچنين ادامه داشته و آثار تاريخي مهرپرستان خوروين به يغما مي‌رود و حفاري‌هاي غير مجاز كه از ديرباز در اين منطقه آغاز شده آسيب‌هاي بسياري را به پيكره اين سايت چند هزار ساله وارد آورده است.«ذكرالله زنجاني»، باستان‌شناس كه مطالعات و پژوهش‌هاي گسترده‌اي درباره آثار تاريخي ساوجبلاغ انجام داده است در اين زمينه مي‌گويد: «در حال حاضر «گنج‌تپه»، يكي از تپه‌هاي تاريخي موجود در خوروين وضعيت بسيار نامناسبي دارد. اين تپه بر اثر خاك‌برداري در سطح بسيار وسيع كاملا تخريب و از شكل اصلي خود خارج شده‌ است.»وي در حالي از اهميت و قابليت‌هاي غني اين تپه‌هاي باستاني مي‌گويد كه اين تپه‌ها در محاصره سودجويي‌ها و منافع شخصي رو به ويراني است. با اين وجود «ناصر خليفي»، رييس اداره ميراث فرهنگي و گردشگري غرب استان تهران از وضعيت سايت خوروين اطلاعات چنداني نداشته و مي‌گويد: «حفاظت و صيانت از بناهاي تاريخي هر شهرستان در حيطه مسئوليت نيروهاي انتظامي آن ناحيه است و اداره ميراث فرهنگي و گردشگري تنها وظيفه آگاه كردن ماموران نيروي انتظامي از وجود اين آثار را دارد تا از طريق آن نهاد نسبت به حفاظت از مكان‌ها و محوطه‌هاي تاريخي، اقدام شود. بر اين اساس ساير اقدامات حفاظتي بر عهده مسئولان اين ارگان دولتي است.»از سوي ديگر «محمد رنجبر»، مسئول دايره جرايم اقتصادي و آگاهي شهرستان هشتگرد نيز از شرايط كنوني سايت خوروين اظهار بي‌اطلاعي كرده و مي‌گويد: «تاكنون در پرونده‌هاي تشكيل شده در زمينه جرايم مرتبط با آثار تاريخي، پرونده‌اي مربوط به اشياي عتيقه مفقوده از سايت تاريخي خوروين وجود نداشته است.»وي مي‌افزايد: «اين اداره هيچ گونه اطلاعات در زمينه تخلف در حيطه ميراث فرهنگي نداشته و به طور كلي ارايه هر گونه اطلاعات در اين مورد بر عهده پاسگاه ميراث فرهنگي و گردشگري شهرستان ساوجبلاغ است.»به دنبال پي‌گيري‌هاي خبرنگار ميراث خبر، دو مامور مستقر در پاسگاه ميراث فرهنگي و گردشگري ساوجبلاغ نيز عنوان كردند نه تنها هيچ گونه بازديدي طي سال‌هاي اخير از آثار تاريخي اين منطقه صورت نگرفته بلكه درباره تپه‌هاي خوروين و ديگر آثار و بناهاي تاريخي موجود در ساوجبلاغ نيز اظهار ناآگاهي و بي‌اطلاعي كردند.«رامين خوش‌دل»، سرباز وظيفه‌اي كه در حدود 1 سال در اين پاسگاه مستقر است در اين باره مي گويد: «بازديد از آثار تاريخي و رسيدگي به بناهاي قديمي در حيطه وظايف ما تعريف نشده است تنها دريافت‌ نامه و يا اعتراض‌هاي مردمي و انتقال آن به اداره ميراث فرهنگي و گردشگري غرب استان تهران از جمله اقداماتي بوده كه تاكنون توسط اين پاسگاه انجام شده است.»«مهدي اكبري»، كارشناس امور راهنمايي فرمانداري ساوجبلاغ نيز در اين زمينه به ميراث خبر گفت: «با توجه به بند 6 آيين‌‌نامه تدوين شده درباره حفاظت آثار تاريخي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور موظف است پيش‌گيري‌هاي لازم را از ستاد كل نيروهاي مصلح جهت تشكيل يگان حفاظت ميراث با توجه به ماده 165 قانون برنامه سوم توسعه انجام دهد تا زمان تشكيل يگان حفاظت ميراث فرهنگي كماكان نيروي انتظامي وظيفه رسيدگي به اين آثار را دارد. به همين خاطر فرمانداري تنها به عنوان ناظر عمل كرده و نيروي انتظامي بايد به اين مشكل رسيدگي كند.»اگرچه مدتي است فرمانده يگان پاسداران ميراث فرهنگي نيز تعيين شده، اما به دليل نبود اعتبارات لازم هنوز فعاليت‌هاي آن به طور جدي آغاز نشده است . به نظر مي‌رسد هنوز چگونگي حفاظت از آثار تاريخي براي مسئولان جدي تلقي نشده و ابهامات بسياري در واگذاري اين وظايف به سازمان‌ها و ارگان‌هاي مربوطه وجود دارد و در اين ميان نيز كسي مسئوليت صيانت از آثار را به عهده نمي‌گيرد. چنانچه «ابوالقاسم حاتمي»، باستان‌شناس مي گويد سايت تاريخي خوروين اگرچه از سال‌هاي 1377 كاوش و حفاري علمي و آثار بسيار حايز اهميتي از آن يافت شده است اما هنوز تمام اين سايت در فهرست آثار فرهنگي _ تاريخي كشور به ثبت نرسيده است تا از حمايت‌هاي قانوني در سطح گسترده بهره‌مند شود. و اين در حالي است كه اين سايت تاريخي تمام معيارهاي مورد نظر ثبت را داراست. چنانچه «ناصر پازوكي»، رييس اداره ثبت اسناد و آثار تاريخي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران در مورد معيارهاي مورد نظر براي ثبت يك اثر در فهرست آثار ملي مي گويد:«قدمت تاريخي بيش از صد سال براي يك اثر و همچنين ارزش‌هاي هنري و يا شأن ملي و تاريخي آن اثر از جمله مواردي است كه يك اثر بايد براي جاي گرفتن در فهرست آثار ملي داشته باشد.» وي در عين حال در مورد ثبت سايت تاريخي خوروين در فهرست ملي تصريح مي كند كه از مجموعه محوطه تاريخي خوروين تنها گنج تپه به شماره 10827 در فهرست آثار ملي قرار گرفته است. سايت تاريخي خوروين در ناحيه مركزي در حدود 80 كيلومتري شمال غربي تهران در شمال جاده كرج به قزوين و در شهر ساوجبلاغ قرار دارد. بررسي‌هاي صورت گرفته در منطقه حدود 60 تپه باستاني را نشان مي‌دهد كه طبق گزارش‌هاي ارايه شده توسط كارشناسان مي‌توان با كشف آهك در منطقه كه احتمال آن دور از ذهن نيست، قدمت آن را به پيش از تاريخ باستان مصريان رساند. حفاري‌هاي علمي صورت گرفته طي دو دوره در سال‌هاي 1328 ه.ش توسط محمود راد و علي حاكمي باستان‌شناس انجام شده است. آخرين پژوهش‌هاي علمي و اصولي در سال 1333 نيز توسط هيات بلژيكي به سرپرستي لوئي والزربرگ صورت گرفته كه در آن زمان آثار بسياري از ايران خارج و به بلژيك منتقل شده است. باستان‌شناسان با توجه به نحوه دفن مردگان به شيوه مهرپرستان ،عنوان مي كنند ساكنان منطقه خوروين آفتاب‌پرست بودند و آيين مهر‌پرستي داشتند.بر اساس كاوش هاي انجام شده ،مشخص شد اجساد مردگان در گورستان‌هاي تاريخي خوروين رو به آفتاب و با لباس و لوازم و زيورآلات متعلق به خود فرد دفن شده است. مطابق كاوش‌هاي انجام شده از اواخر قرن نوزدهم تاكنون كه در نواحي مختلف ايران از مغان تا گرگان (دامنه شمالي البرز) و آذربايجان و قسمت جنوبي دامنه البرز و مشرق ايران انجام گرفته است، آثاري چون اشيا سفالي و مفرغي گنج تپه خوروين به دست آمده كه كم و بيش از لحاظ سبك و اسلوب ساختماني با يكديگر شباهت دارند و همچنين معلوم شد كه تاريخ قدمت اقوامي كه از ظروف سفالي سياه‌رنگ استفاده مي‌كردند تقريبا از نيمه اول هزاره دوم پيش از ميلاد شروع مي‌شده و تا اوايل هزاره اول پيش از ميلاد ختم مي‌شده است و چون اقوام مزبور داراي عقيده‌ها و اسلوب صنعتي مشتركي بودند بايستي آنان را از يك نژاد دانست كه اوضاع طبيعي و موقعيت محلي هر ناحيه تغييرات جزيي در شكل و سبك ظاهري اشيا و طرز زندگي آنان به وجود آوردهاست.آثار و اشياي يافت شده از خوروين شامل كوزه‌ها و ظروفي به شكل قوري ، نعلبكي و ظروف تشتكي شكل و صافي شكل، تنگ‌ها، كاسه‌ها، خمره‌ها، بشقاب‌ها، جام‌ و شيشه و برخي ظروف مذهبي و تشريفاتي است. اين آثار تنها حاصل يك فصل كاوش و حفاري علمي بوده و پيش از اين آثار بسياري از اين منطقه به طور قاچاق از كشور خارج شده است.
منبع: CHN News

زبان باستانی تاتی



روستای کجل، وارث زبان تاتی
روستای کّجل در منطقه ای کوهستانی در نزدیکی میانه در استان زنجان قرار گرفته است. مردم این روستا به زبان تاتی صحبت می کنند.
تاتی یکی از کهن ترین زبانهای ايرانی است که بسیاری از ویژگی های زبانهای باستانی ایرانی را حفظ کرده و به عقیده برخی از زبان شناسان و محققان بازمانده زبان مادی است.
به طور کلی زنجیر مناطق تات نشین از شهرستان تاکستان شروع شده و به سمت جنوب و جنوب شرقی ادامه می یابد و در نهایت در شهرستان بوئین زهرا به روستای تاریخی سگز آباد ختم می شود.
این مورد دیاکونوف، پژوهشگر روسی در کتاب تاریخ ماد نوشته است: هنوز تات ها، تالش ها، گیلک ها و مازندرانی ها به لهجه هایی سخن می گویند که خود بقایایی از زبان هند و اروپایی است که در آغاز زبان ماد شرقی بوده است.
در اين روستا از لحاظ معماری خانه ها به صورت پله ای بر روی هم قرار می گیرند و این به خاطر کوهستانی بودن منطقه است. در داخل خانه بیشتر از اختلاف سطح استفاده می کنند.

موادی که برای ساختمان سازی استفاده می کنند گچ و چوب است و در و دیوار داخل خانه را با رنگهای خالص رنگ آمیزی می کنند.
مردم این منطقه بیشتر به کار گله داری و باغداری و کاشت عدس مشغول هستند و در آمد خود را از این راه به دست می آورند.
بیشتر زنان روستا لباس محلی می پوشند. لباس آنها از پیراهنی به رنگ قرمز همراه با دامن پرچین گلدار تشکیل شده است.
مهارت آنها بیشتر در کار قالیبافی است و فرشهای دست باف خود را در بازار میانه به فروش می رسانند.
جدا کردن گلبرگهای گل محمدی برای پختن مربای گل